لزوم شناخت اصول زیبایی شناسی و وزن بصری
ابتدا در مورد ترکیب بندی می توان گفت عکاس با استفاده از خطوط عمودی ، مایل و قطری توانسته است به قابی منسجم متشکل از سطوح دیدگانی هندسی منظم دست پیدا کند . شکل های متعدد و منظمی از مستطیل که در واقع به دلیل عمودی بودن این اشکال این حس را در بیننده القا می کند که سوژه توسط دیوارهای بلندی محصور شده است هر چند امکان دارد ارتفاع این دیوارها چندان بلند نبوده و در حد و اندازه های یک اتاق معمولی ست . قرارگیری سوژه به صورت قطری و آن هم قطری پایین رونده بیننده را در نگاه اول به سمت سر و در واقع نگاه سوژه معطوف کرده و در ادامه خطوط پیراهن و فرم قرارگیری پای راست سوژه چشمان بیننده را در راستای آن به حرکت وا میدارد .
با دقت در پوزیشن سوژه می توان دریافت عکاس و مدل آگاهانه شکل سمبلی عدد 7 را در نقاط مختلف از جمله در تقاطع مچ پای چپ و راستای پای راست ، دست راست و بدن و تقریبا دست چپ و پای چپ تکرار کرده اند .
اما در مورد فضای رنگی عکس می توان گفت طیف خاکستری و القای حس خنثی بودن و حتی لباس سوژه که در این طیف می گنجد همه و همه دست به دست هم داده اند تا توجه بیننده صرفا به نگاه و حس مدل معطوف شده و بیننده را از سردرگمی و پیچیدگی اشکال هندسی قدرتمندی که کل فضای کادر را پوشانده رها ساخته و ناخودآگاه پس از خوانش اولیه عکس مجددا بر روی چهره و اندام سوژه متمرکز می کند.
در پایان عبارتی از هنری کارتیه برسون نقل می کنم که می گوید عکاسی التقای هندسه و لحظه است که میتوان تبلور این جمله را در این عکس دیداهمیت ترکیب بندی و هماهنگی فیگور در عکاسی پرتره و مادلینگ
لزوم شناخت اصول زیبایی شناسی و وزن بصری
آگاهی از قواعد نور , شناخت نور, کنترل و ترکیب و تعادل سازی نور